روز ۵۲- این سرورهای بی خود
یه سوال، آیا بلاگر هنوز توی ایران فیلتر هست؟!
خوب برم سر اصل مطلب:
الان از یه پیاده روی صبحگاهی دلپذیر می ام. یعنی می گم آب و هوای اینجا خله…هی بگید نه! دیشب مردم از گرما…یعنی گرمااااا…در حدی که داشتم خفه می شدم. شب قبلش یخدیم. دیشب پختم. امروز صبح اوکی شده.
اون وزن اضافه هم برای مهمون ماهانه نبود. واقعا چاق شدم. دلیلش هم برمیگرده به بی ادبی خودم. می خواستم اینقده نرم بیرون غذا بخورم.
الان ۶۰۰ گرم مونده تا برسم به اون وزنی که اخرین بار بودم…این یعنی سه روز…دختر بد…
می خواستم آش درست کنم، از اون آش هایی که هر چی توی یخچال مونده میره توش…اما هوا گرم شده باز…در نتیجه تو فکر درست کردن یه چیز خوشمزه هستم…شاید یه پیتزای هردنبیل!(چه جوری می نویسنن)
الان دارم توی این استکان غول پیکر چای رو می خورم...به به
بگذریم…
فعلا دارم چای سبز جزمین(همون یاسمون خودمون) می نوشم. خسته شدم خوب…
ههه
شاد باشید و پر انرژی