روز ۴۶- تفاوت فرهنگی
گاهی فکر می کنم دختران شبیه من زیادی حساس هستند، بعد دقیقا همون لحظه اتفاقی می افته که می گم خوب حساس بودن صد در صد لازمه زندگی هست…
کلی این روزها رو با عروس پشت سر خانواده شوهرمون حرف زدیم و به این فکر کردیم چقدر تفاوت فرهنگی عمیق می شه توی بعضی مسائل…
من و عروس، هر دو، از خونواده هایی اومدیم بسیار از نظر طرز تفکر و رویکرد به هم نزدیک هستند، هر چند عروس بسیار شیک پوش هست و براش اینا مهمه و برای من مهم نیست. اما خوب نکات مشترک زیادی داریم. امان از کارهای قوووم شوهر…یعنی خوبه من قوم شوهر عروس حساب می شم، می شینم باهاش همون اندازه حرص می خورم…اگه بیشتر نباشه حرص خوردنم….
برم به مهمونا برسم…
فردا می رن
شب و روزتون خوش