top of page

روز ۲۳- گاهی همینجوری باید نوشت

  • سیما
  • Jul 29, 2015
  • 1 min read

داشتم می خوابیدم، یادم افتاد که ننوشتم اینجا. ای بابا خنگولی هستم ها.

امروز موهای عزیزم و زدم رفت...یعنی الان کچلم بی نهایت، خودم توی آینه می بینیم وحشت می کنم، اما برای اگزمای پوست سر تنها راه چاره هست.

برم بخوابم، ساعت به زمان اومدن سیندرلا نزدیک میشه

و چشمان من بسته


 
 
 

Comentarios


این سی کیلوی اضافه...

join us

 for the 

PARTY

Recipe Exchange @ 9pm!

من یه زنم در آستانه سی سالگی که از تلاشها، دغدغه هام، شسکت ها در راه لاغر شدن می نویسم.

  • Google+ Social Icon
  • Instagram Social Icon
  • Pinterest Social Icon
  • images.png
  • myfitnesspal.png
من و می تونید اینجاها دنبال کنید
آرشیو موضوعی

© ۲۰۱۵ قصه ها و غصه های یک قلک بانو. Proudly Created with Wix.com

bottom of page