روز ۸- من چی خوردم امروز
روز ۸- من چی خوردم
باز هم بعد از روزه دیروز، نیمه شب هزار بار بلند شدم. در حدی که فکر کنم عمیقترین قسمت خوابم برای ساعت ۵ تا ۷ بود که همسر بیدار بود و داشت کاراش رو می کرد که بره سر کار. و امروز به واسطه سر درد و معده ای که ساعت ۴ صبح درد گشنگی داشت روزه نگرفتم. به نظرم بهتره یه روز درمیون گرفت تا هر روز و بعدش مرگ و جلوی چشما دید.
حول و حوش ۸.۴۵ بیدار شدم و برای معده دردم که تنها دواش برخلاف نظر خیلیا آب گرم، کمی لیمو و فلفل کنیون (یه نوع فلفل قرمز تند )هست.نیم ساعت بعد از نوشیدن معجون عجیب کلا درد معده بارش و جمع کرد و رفت. و من آماده خوردن صبحانه شدم.
صبحانه رو این مواد تشکیل می داد: تخم مرغ آب پز، گوجه فرنگی، جعفری و گشنیز و تربچه و پیازچه، یک چهارم سیب، نان باکویت که خودم درست کردم و تخم کدو حلوایی کم نمک. خوشمزه بود. من معمولا تخم مرغ سعی می کنم نخورم. اما یه روزایی مثل امروز که معده ام از گشنگی قنج می ره و یه چیزی با پروتین بالا می خواد، تن به تخم مرغ می دم. و تنها نمک این ظرف تخم کدو بود. کنارش قهوه سرد یا شیر بی طعم بادوم هست.
میان وعده هم یه عدد شلیل شیرین بود.
بعدشم یه عالمه آب خوردم...
ناهار هم خورشت قیمه و قارچ، کینوا(Quinoa) بود و خیار، گوجه، جعفری و گشنیز و پیازچه و تربچه. و دسر هم ماست میوه و یک چهارم سیب.
شام هم، سالاد (کاهو، کدو سبز، تخم کدو حلوایی، پنیر فتا، گوجه فرنگی، خیار و پیاز قرمز) و ساندویچ نون و پنیر و گوجه بود. بسیار هم خوشمزه بود. بعدش هم یه لیوان آیس کافی بدون شیرینی خوردم. حالش و بردم.
در کل روز خوبی بود. از خودمان راضی می باشیم. بماند که پروداکتویتی این روزهام نسبت به سابق بسیار کم شده.
پ.ن یه مجله جدید پیدا کردم که تک تک مطالبش برام اموزنده هست. مثلا این قسمتش و ببنید. هیچ وقت اینقدر از خوندن یه مجله چیز یاد نگرفته بودم.